۱. او همه‌شمول است. او می‌تواند با هرکسی معاشرت کند.

‫‫سادگورو: فقط خدایان نیستند که شیوا را می‌پرستند. شیاطین، اجنه و همه نوع موجودی او را می‌پرستند. ارواح، غول‌ها، اجنه، شیاطین، دیوها - همه موجوداتی که توسط همه طرد شده‌اند - شیوا آن‌ها را پذیرفت.

طبق سنت گفته می‌شود که هنگام ازدواج او، هر کسی که کسی بود، هر کسی که شخصیتی بود، و حتی آن‌هایی که هیچ‌کس نبودند – همه در آن مراسم شرکت کردند. همه خدایان و موجودات الهی، همه آسوراها، شیاطین، موجودات دیوانه، دیوها و ارواح - همه آمدند. معمولاً، این افراد با یکدیگر کنار نمی‌آیند. اما در عروسی شیوا، همه حضور داشتند. چون او «پاشوپاتی» بود، خداوند طبیعت حیوانی، همه حیوانات آمدند. و البته، مارها نمی‌خواستند این را از دست بدهند، پس همه‌شان آمدند. پرندگان و حشرات نمی‌خواستند آن را از دست بدهند، پس آن‌ها هم مهمان بودند. هر موجود زنده‌ای به این عروسی آمد.

آنچه این داستان سعی در بیان آن دارد این است که وقتی درباره این وجود صحبت می‌کنیم، دربازه یک انسان مؤدب و متمدن صحبت نمی‌کنیم بلکه از چهره‌ای ازلی، در حالتی از یگانگی مطلق با زندگی صحبت می‌کنیم. او آگاهی محض است، کاملاً بدون تظاهر، هرگز تکراری نیست، همیشه خودجوش، تا ابد مبتکر، بی‌وقفه خلاق. او به‌سادگی خود زندگی است.

۲. او نهایت یک مرد است، اما با بُعد زنانه نیز در ارتباط است.

سادگورو: به‌طور کلی، شیوا نماد نهایت مردانگی است، اما در شکل آرداناریشوارایِ شیوا خواهید دید که نیمی از او یک زن کاملاً رشد یافته است. بگذارید داستان آنچه اتفاق افتاد را برایتان تعریف کنم. شیوا در حالتی از وجد بود و به همین دلیل، پارواتی به‌سمت او جذب شد. بعد از اینکه پارواتی کارهای زیادی برای جلب توجه او انجام داد و از هر نوع کمکی بهره جست، آن‌ها ازدواج کردند. وقتی ازدواج کردند، به‌طور طبیعی، شیوا می‌خواست هر چیزی که تجربه‌اش بود را به اشتراک بگذارد. پارواتی گفت: «این حالتی که دردرون خودت هستی، من هم می‌خواهم آن را تجربه کنم. چه کاری باید انجام دهم؟ به من بگو. من حاضرم هر نوع ریاضتی را تحمل کنم.» شیوا لبخندی زد و گفت: «نیازی نیست هیچ ریاضت بزرگی انجام دهی. فقط بیا و روی زانوی من بنشین.» پارواتی آمد و مطلقاً بدون هیچ‌گونه مقاومتی نسبت به او، روی زانوی چپش نشست. از آنجا که او بسیار راغب بود، از آنجا که خودش را کاملاً در دستان او قرار داده بود، شیوا فقط او را به درون کشید و او نیمی از شیوا شد.

باید درک کنید، اگر شیوا می‌خواهد او را در بدن خودش جای دهد، باید نیمی از خودش را کنار بگذارد. پس او نیمی از خودش را کنار گذاشت و او را در خود جای داد. این داستان آرداناریشوارا است. این اساساً تلاش می‌کند نشان دهد که مردانگی و زنانگی به‌طور مساوی درون خودتان تقسیم شده‌اند. و شیوا وقتی او را در خود جای داد، به وجد آمد. آنچه گفته می‌شود این است که اگر مردانگی و زنانگی درونی با هم ملاقات کنند، در حالتی دائمی از وجد خواهید بود. اگر سعی کنید این کار را در بیرون انجام دهید، هرگز پایدار نمی‌ماند، و همه مشکلاتی که با آن می‌آید یک درامِ بی‌وقفه است!

۳. او زمین رقص را ویران می کند.

سادگورو: ناتِشا یا ناتاراجا — شیوا به‌عنوان خداوند رقص - یکی از مهم‌ترین اشکال شیوا است. وقتی از مرکز تحقیقات اتمی اروپا (سِرن) در سوئیس بازدید کردم - جایی که همه برخورد اتم‌ها در آنجا اتفاق می‌افتد - دیدم که یک مجسمه ناتاراجا در مقابل ورودی وجود دارد، زیرا آن‌ها دریافته‌اند که هیچ‌چیز در فرهنگ بشری به آنچه اکنون انجام می‌دهند، نزدیک‌تر نیست. این نشان‌دهنده شور و نشاط آفرینش است، رقص آفرینشی که خود را از سکون ابدی خلق کرد.

۴. او همیشه سرمست است

سادگورو: شیوا همواره به‌عنوان یک مست و در عین حال یک زاهد به تصویر کشیده شده است. او یک یوگی است، اگر در مدیتیشن بنشیند تکان نخواهد خورد. در عین حال، او همواره مست و سرخوش است. به این معنی نیست که او به می‌کده محلی می‌رفت! علم یوگا این امکان را فراهم می‌کند که بتوانید آرام و بی‌حرکت بمانید و در عین حال همیشه در اوج لذت باشید. یوگی‌ها مخالف لذت نیستند. آن‌ها فقط نمی‌خواهند به لذت‌های کوچک قانع شوند. آن‌ها حریص هستند. آن‌ها می‌دانند اگر یک لیوان شراب بنوشید، فقط کمی گیج می‌شوید و فردا صبح سردرد می‌گیرید و چیزهای دیگر. شما فقط زمانی می‌توانید از مستی لذت ببرید که بتوانید کاملاً مست اما صددرصد پایدار و هوشیار باشید. و طبیعت این امکان را به شما داده است.

یک دانشمند اسرائیلی چندین سال صرف تحقیق درباره جنبه‌های خاصی از مغز انسان کرد، و دریافت که میلیون‌ها گیرنده کانابیس در مغز وجود دارد! سپس متخصصان مغز و اعصاب کشف کردند که بدن می‌تواند ماده‌ای شیمیایی تولید کند - کانابیس خودش را - تا این گیرنده‌ها را ارضا کند. وقتی این ماده شیمیایی که به‌سمت گیرنده‌ها می‌رود را پیدا کردند، آن دانشمند می‌خواست نامی به آن بدهد که واقعاً مرتبط باشد. وقتی او در متون مقدس مختلف تحقیق کرد، با شگفتی دریافت که متون مقدس هندی تنها متونی هستند که درباره سرمستی صحبت می‌کنند. پس او این ماده شیمیایی را «آناندامید» نامید.

پس تمام کاری که باید انجام دهید این است که کمی آناندامید تولید کنید چون یک باغ کامل ماری‌جوانا در درون وجود دارد! اگر آن را درست پرورش دهید و روشن نگاه دارید، می‌توانید همیشه نشئه باشید.

۵. او یک قانون‌شکن تمام عیار است.

سادگورو: وقتی می‌گویید «شیوا»، این درباره مذهب نیست. امروز، دنیا براساس اینکه به کدام مذهب تعلق دارید تقسیم شده است. به خاطر این، اگر چیزی بگویید، به نظر می‌رسد به مذهبی تعلق دارید. این مذهب نیست، این علم تکامل درونی است. این درباره تعالی و رهایی است: مهم نیست ژنتیک شما چیست، پدر شما که بود، یا با چه محدودیت‌هایی به دنیا آمده‌اید و یا چه محدودیت‌هایی کسب کرده‌اید، اگر مایل به تلاش باشید، می‌توانید از همه این‌ها فراتر بروید.

طبیعت برخی قوانین را برای انسان‌ها تعیین کرده است، آن‌ها باید در آن چارچوب باشند. شکستن قوانین طبیعت فیزیکی، فرایند معنوی است. از این نظر، ما قانون‌شکن هستیم، و شیوا قانون‌شکنِ نهایی است. بنابراین نمی‌توانید شیوا را پرستش کنید، اما می‌توانید به گروه ملحق شوید.

باشد که این شب ماهاشیواراتری نه تنها شبِ بیداری باشد، بلکه شبی سرشار از سرزندگی و آگاهی عمیق برای شما باشد. این آرزو و دعای من است که از این هدیه شگفت‌انگیزی که طبیعت در این روز به ما می‌دهد، استفاده کنید. امیدوارم همه شما این موج خیزان را سوار شوید و زیبایی و سرمستی آنچه را که هنگام گفتن «شیوا» منظور داریم، درک کنید.