سامیاما دروازهای به فراسو
در پرسشوپاسخ این ماه، شرکتکنندهای درباره برنامه سامیاما که درحالحاضر در حضور سادگورو در مرکز یوگای ایشا درحال برگزار است، سؤالی پرسید: «شنیدهام که سامیاما به رها کردن کارما کمک میکند، اما میخواستم بپرسم این چطور کار میکند و آیا به رهایی از چرخه مرگ و تولد دوباره کمک میکند؟»
سؤال: «شنیدهام که سامیاما به رها کردن کارما کمک میکند، اما میخواستم بپرسم این چطور کار میکند و آیا به رهایی از چرخه مرگ و تولد دوباره کمک میکند؟»
سادگورو: اساساً تمام فرایند معنوی برای این است که زندگیتان را روی دور تند قرار دهد. اگر روال عادی را طی کنید، ممکن است زمان زیادی طول بکشد. پس فرایند معنوی برای کسانی است که عجله دارند. میخواهند در سریعترین زمان ممکن به هدف برسند. اگر به من بگویید میخواهید چقدر سریع برسید، میتوانیم سادانای شما را تا آن حد تنظیم کنیم. اما باید بفهمید وقتی چیزها خیلی سریع حرکت میکنند، نظم خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید. اگر در خیابان یا در مسیر جنگل قدم میزنید، اگر تمبرهندی ببینید، دهانتان آب میافتد. میتوانید آنها را بچینید، حتی گلهایش هم خوب است. میتوانید کمی از گلهای تمبرهندی بخورید.
پس، وقتی پیاده میروید خوب است. میتوانید از درخت بالا بروید، هرچقدر میخواهید تمبرهندی بخورید و بروید. اگر سوار گاری هستید، باید سریع باشید - هر چه در دسترس است را باید سریع بچینید. نمیتوانید انتخاب کنید و بچینید. اگر با ماشین میروید، چیدن کمی خطرناک خواهد بود. اگر بچینید، ممکن است دستتان را ببرد. اگر کار دیگری میکنید، اگر هواپیما میرانید، حتی نمیتوانید تصور چنین چیزهایی را بکنید. اصلاً دستتان را بیرون نمیبرید.
پس افراد سفر را بر اساس تمایلشان انتخاب میکنند. افراد باید نوع سفر را بر اساس تمایلشان انتخاب کنند، اینکه چقدر مشتاق رسیدن به مقصدشان هستند یا چقدر از سفر لذت میبرند و به مقصد اهمیت نمیدهند. نه اینکه اهمیت نمیدهند؛ هیچکس نمیتواند بگوید اهمیت نمیدهد. وقتی اینجا مینشینند، اهمیت نمیدهند چون راحت است. اما وقتی زمان میگذرد، اهمیت خواهند داد. همه میخواهند به مقصد برسند. سؤال فقط این است که چقدر حاضرید صبر کنید؟
سامیاما فقط نوعی فرایند است که شما را در حالت سریعتری قرار میدهیم، اما در فضایی بسیار امن. اگر سعی کنید خودتان بدون یک محیط حفاظتکننده این کار را انجام دهید، میتواند خطرناک باشد. اگر در یک محیط حفاظتشده اتفاق نیفتد، افراد ممکن است عقلشان را از دست بدهند. دلیل اینکه چنین فیلترهای سختگیرانهای تعیین میکنیم این است که میخواهیم نظم و تمرکز مناسب نسبت به آنچه انجام میشود، وجود داشته باشد. در غیر این صورت، حتی با اتوبوس که میروید، اگر درخت تمبرهندی را بگیرید، یا باید اتوبوس متوقف شود یا باید دستتان را آنجا رها کنید و بروید. یکی از این موارد باید اتفاق بیفتد. در غیر این صورت نباید دستتان را بیرون ببرید. فقط باید تماشا کنید که دنیا میگذرد. اگر پیاده میروید اینطور نیست، اما خیلی طول میکشد. حتی رسیدن به کویمباتور ممکن است خیلی طول بکشد.
پس سامیاما بهخودیخود نه خطرناک است و نه چیزی است که کسی برای آن آماده باشد یا نباشد. همه بهسمت آن معطوف هستند، اما بدون قدمهای آمادهسازی قطعاً ممکن است برایشان سخت باشد؛ بدون اشتیاق لازم ممکن است برایشان سخت باشد. پس میگویم اگر تمام چیزی که به آن فکر میکنید یک زندگی خوب است؛ زندگی خوب یعنی زندگی آرام، شاد و عاشقانه، پس مهندسی درون و بهاوا اسپاندانا برایتان کافی است. اما اگر میخواهید سرچشمه زندگی را بشناسید، اگر چنین اشتیاقی در شما بهوجود آمده، باید کمی جدیتر تلاش کنید. سامیاما دقیقاً همین است. یعنی بهتدریج یاد میگیرید خودتان را کنار بگذارید، که فقط زمانی مایل به انجامش خواهید بود که درک کنید تنها مانع در این آفرینش خود شما هستید. در عین حال، اگر بخواهید میتوانید به یک دروازه تبدیل شوید. این مثل یک در است. در اگر بسته باشد، مانع است. اگر باز باشد دروازه است، اینطور نیست؟ شما هم همینطور هستید. میتوانید کدر شوید و به یک مانع تبدیل شوید. «در بسته است» به این معناست که حتی اگر بهطور مجازی بگویم درها برای شما بستهاند، یعنی نمیتوانید بروید. اگر دری وجود دارد، حتماً راهی هم برای باز کردنش هست، اینطور نیست؟ شاید الان بسته باشد، اما اگر دری هست، امکان وجود دارد. اگر تمامش صخره بود، آنوقت فرق میکرد. الان یک در است. کسی آن را بسته است، درست، اما اگر مایل باشید، میتوانید آن را باز کنید.
پس سامیاما بُعدی است که در آن میخواهیم آنچه کدر است را شفاف کنیم. اگر این ممکن نیست، حداقل آن را نیمهشفاف کنیم، تا حتی اگر اجازه عبور نمیدهد، حداقل بهوضوح ببینید که بُعد دیگری از زندگی وجود دارد. وقتی دیدید، دیگر نمیتوانید خودتان را فریب دهید. میدانید که باید به آنجا بروید.